هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

شاعران » علی فتح اللهی »گل گندم
سه شنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۱ ساعت 2:29 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

گل گندم

تو یه ساق گندم باری
من یه گل گندم زارم
تو رو هی هرجا میکارن
منو از ریشه میکنن
تو بی من بازم بهاری
من بی تو بوته ی خارم
تو میشی برکت سفره
من همون شاخه ی هرزم
توی خاک ریشه ی تو
ریشه هام زیادی هستن
وقت آب دادن ریشت
من میگن حقتو خوردم
*
تو مثه جنوب گرمی
من روی قله ی البرز
تو تنت پر از بخاره
من یخم بخار ندارم
تو یه خورشیدی میتابی
من یه کوه یخ شناور
تو همش نور امیدی
من توی آبای سردم
حالا ای تابش گرما
دس بذار تو دست سردم
داغ تو میکنه آبم
مثه دریا میشم آبی
*
تو مثه شراب مستی
من همین آبم که هستم
تو رو از گندم و انگور
منو از چشات گرفتن